فصل مقایسه ادعای نامزدها با کارنامه درخشان احمدی نژاد
در شرایطی که برخی نامزدها در سال های اخیر تیغ تیز انتقادها و تخریب های غیرمنصفانه را بر دولت درگیر در شرایط سخت تحریمی کشیده اند حال که موعد ارایه برنامه برای خروج از شرایط سیاه ترسیم شده از سوی آنان فرارسیده، دست های خالی برخی از آنها برای افکار عمومی رو شده است.
نکته جالب آنکه ادعایی مطرح می شود که با رویکرد برخی از این آقایان در گذشته در تضاد کامل است. مثلا مجموعه ای از این نامزدهای محترم که دولت را به دلیل اجرای سریع برنامه هدفمندی مورد انتقاد شدید قرار می دادند حال سخن از حل سریع مشکلات و طرح های 100 روزه، 6 ماهه و غیره می دهند.
ظاهرا عدم شناخت دقیق از وضعیت محیطی اقتصاد ایران بزرگ ترین آسیبی است که این نامزدها را به خود دچار ساخته است.در شرایطی که تورم در اقتصاد ایران وضعیتی ساختاری داشته و بیش از 40 سال است که اقتصاد ما با آن دست و پنجه نرم می کند، ادعای حل چند ماهه معضل تورم ضمن آنکه فقدان اطلاعات و تحلیل دقیق این گروه را نشان می دهد، مساله دیگری را نیز یادآور می شود و آن حاکمیت نگاه مقطعی نگر در این جریان.
مساله دیگر آن که به جرات می توان گفت تمام آنچه نامزدهای محترم در حوزه اقتصادی مطرح ساخته اند، ماکتی است از طرح های عظیمی که احمدی نژاد به اجرا درآورده است.
نامزد محترمی که در نوسازی بافت های فرسوده حوزه تحت مدیریت اش کارنامه ای تقریبا برابر صفر(به اذعان شورای شهر) از خود برجای گذاشته، اقدام به انتقاد از ساخت 4/4 میلیون مسکن مهری می کند که بخش عمده ای از مردم آن را تحویل گرفته و دهها میلیون نفر از مردم شریف ایران اسلامی در آن ساکن شده اند و یا نامزد محترم دیگری در ادعایی جالب، رویکرد غیراسلامی در ساخت مسکن مهر را به باد انتقاد می گیرد و فراموش می کند که با اجرای این طرح عظیم و ماندگار، شرافت انسانی میلیون ها ایرانی حفظ شده و دغدغه معیشت آنها را به نحو محسوسی کاهش داده است.
در حوزه تجارت خارجی نیز ادعاهای جالبی مطرح می شود که با کمال تاسف نشانگر عمق بی اطلاعی از بدیهی ترین اصول اقتصادی می باشد.
ادعای به صفر رساندن واردات یکی از این ادعاها است در حالی که درعلم اقتصاد مساله ای بدیهی بنا بر مزیت نسبی طبیعی و یا خلق مزیت نسبی در حوزه تجارت خارجی وجود دارد باز هم این دست از مسایل مطرح می گردد.
کیست که نداند هر کشوری بنا بر مزیت طبیعی و جغرافیایی و انسانی خود و یا تعریف مزیت های جدید بر مبنای خلق مزیت، دسته از کالاها را باید تولید کند و با همین تاکید نیز باید اقدام به واردات اقلام دیگر کند در این میان آنچه اهمیت دارد نسبت صادرات غیرنفتی به واردات و یا تراز تجاری است و نه عدد مطلق وارد است.
در شرایطی که نسبت صادرات غیرنفتی به واردات از ابتدای دولت نهم تا پایان سال 91 از رقم 18/0 به 70/0 رسیده (یعنی در سال 91، صادرات غیرنفتی تکافوی 70 درصد از واردات کشور را داشته است) باز هم برخی ادعاهای عجیب در خصوص واردات بی رویه مطرح می شود که قطعا هیچ پایه و مبنای علمی ندارد.
نکته جالب دیگر در این حوزه چماق کردن واردات چوب بستنی بر سر تجارت خارجی و تلاش برای بهره برداری از این مساله است.
واردات چوب بستنی که تولید آن به دلایل صرفا اقتصادی در انحصار دو کشور است نه تنها ایرادی ندارد بلکه اتفاقا منطق علم اقتصاد نیز آن را تایید می کند چرا که اولا به هیچ عنوان صرف نمی کند کالای غیر استراتژیک که هزینه بالای تولید دارد در کشور تولید شود و ثانیا با واردات سالانه حدود 40 میلیون دلار چوب بستنی، شاهد صادرات بیش از 20 برابری این صنعت هستیم.
متاسفانه باید بر این نکته تاکید داشت که مردم تیزبین به هیچ عنوان نخواهند پذیرفت که واقعیت های عظیمی مانند هدفمندی، مسکن مهر، سهام عدالت، سفرهای طاقت فرسای استانی و ... به راحتی زیر سوال رود ضمن آن که هم اکنون فصل ارایه برنامه های عملیاتی برای اداره کشور است و نمی توان با سیاه نمایی وضع موجود افکار عمومی را به سمت خود جلب کرد.
موضوع مطلب :